همه می‌دانند که سیدحسن نصرالله استاد جنگ روانی، به ویژه با صهیونیست‌های اشغالگرِ چندملیتی است. او بیش از همه روحیات صهیونیست‌ها، رفتارها، واکنش‌ها و کنه فکری آن‌ها را می‌شناسد و دلیلش نیز بیش از سه دهه درگیری مستقیم با ایران رژیم در سطح رهبری حزب‌الله و هچنین مطالعه کتاب‌های مختلفی است که سران رژیم از گذشته تا امروز در مورد خود، تصمیمات و اقدامات‌شان منتشر کرده و می‌کنند. به همین دلیل هر حرفی در مورد رژیم صهیونیستی می‌زند درست بوده و می‌توان به آن اتکا کرد و صهیونیست‌ها نیز به موضع‌گیری و صحبت‌های سید «ایمان» دارند و آن را همیشه مدنظر قرار می‌دهند.
 
در سخنرانی به مناسبت روز جهانی قدس هم سید حسن نصرالله یک جنگ روانی تمام عیار را علیه صهیونیست‌ها راه انداخت و تا آخرین لحظه هم آن را ادامه داد؛ تاکید بر حمله ایران، اطمینان از پاسخ و شدت آن و اینکه حماقت نتانیاهو کار دست این رژیم خواهد داد یک بخش این ماجرا بود، اما اینکه قرار است ایران کی بزند، کجا را بزند و به چه شکل بزند موضوع دیگری بود که سید تلاش کرد با اشاره به آن، کمتر در موردش اظهارنظر کند. این کار یعنی به هم ریختن و آشفته کردن صهیونیست‌ها، او به شهرک‌نشینان گفت که موشک‌ها شلیک خواهد شد، اما به کجا اصابت می‌کند و کی اصابت می‌کند را مقامات ایرانی بهتر می‌دانند.
 
این صحبت‌ها با توجه به سوابق ذهنی که جامعه مهاجران چندملیتی صهیونیست از دبیرکل حزب‌الله دارد آن‌ها را نه تنها به هم خواهد ریخت، بلکه باعث فرار بسیاری از آن‌ها خواهد شد. قشر پولدار و مرفه این رژیم پس از شروع طوفان الاقصی سرزمین‌های اشغالی را ترک کرده و به اروپا رفتند، اگر قرار باشد موشک‌های ایرانی «گشایشی در جنگ کنند» یعنی آنکه قرار است سنگین و محکم دشمن را بکوبند و در پایان باید گفت، یعنی آنکه ایران هیچ کوتاهی در حمله نخواهد کرد. بنابراین تمام تلاش مقامات دروغگوی رژیم صهیونیستی برای قانع کردن شهرک‌نشینان که چیزی نیست، راه به جایی نخواهد برد. پس از 7 اکتبر دیگر کسی نه به دستگاه اطلاعاتی و امنیتی و نه به ارتش این رژیم هیچ اعتمادی ندارد.
 
سید با دقت و هوشیاری در ابتدای سخنرانی‌اش گفت در آخر سخنرانی امروز در مورد حمله ایران و ابعاد آن صحبت خواهد کرد و در میانه سخنرانی ابعاد این حمله و تبعاتش را برای صهیونیست‌ها توضیح داد و در پایان هم مساله را رها نکرد و دوباره بر آن تاکید کرد که پاسخ ایران بسیار مهم و راهگشا خواهد بود. این یعنی استفاده به موقع، درست و صحیح از وضعیت؛ حالا باید منتظر اثرات این صحبت‌ها روی شهرک‌نشینان باشیم و ببینیم چند درصد از آن‌ها به نیروهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی در کورد پاسخ ایران اعتماد دارند. خود ارتش کودک‌کش با فعال کردن مختل‌کننده‌های جی‌پی‌اس، عملا شهرک‌نشینان را دچار ترس و وحشت کرده، حالا با تاخیر احتمالی در حمله ایران و تداوم این اخلال‌ها، تمام صهیونیست‌ها به هم می‌ریزند و نمی‌دانند کی و چگونه این زندگی «سگی» آن‌ها به پایان خواهد رسید.
 
بدون شک، بعد از سخنرانی دبیرکل حزب‌الله، سران سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی در رسانه‌ها ظاهر خواهند شد و تلاش خواهند کرد تا تبعات و اثرات این سخنرانی و تهدیدهای واقعی و عینی موجود در آن کاهش دهند. با این حال، پر واضح است که این تلاش‌ها راه به جایی نخواهد برد. صهیونیست‌ها باید در ترس و وحشت ناشی از اقدامات تروریستی و بزدلانه خود زندگی کنند و یادشان باشد که هر اقدام آن‌ها می‌تواند اثرات خطرناکی بر موجودیت آن‌ها داشته باشد. بدترین سناریوها ممکن است در خلال پاسخ ایران برای این رژی رقم بخورد و آن‌ها می‌دانند که «اسرائیل» و «غرب آسیا» بعد و قبل از شلیک موشک‌ها و پهپادهای ایرانی با هم تفاوت اساسی و بنیادین خواهد داشت.
 
این موضوع از جهات دیگری هم قابل تحلیل و تفسیر است. در حالی که فقط یک رسانه امریکایی (که کاملا اسرائیلی است) محتوای دلخواه از گفت‌وگوی وزاری جنگ امریکا و رژیم صهیونیستی را منتشر کرد که ادعا شده بود طرف امریکایی به طرف اسراییلی قول همکاری و کمک پس از حمله ایران را داده بود، اما از دیگر رسانه‌های امریکایی چنین موضوعی نه دیده شد و نه گفته شد، این یعنی آنکه طرف امریکایی هم پیام را به خوبی دریافت کرده و نمی‌خواهد خودش را درگیری بازی‌ای کند که نتانیاهو با امید ورود امریکا، آن را طراحی و اجرا کرده است. بنابراین باید گفت پس از صحبت‌های دبیرکل حزب‌الله به هم ریختگی در داخل جامعه مهاجران چند برابر خواهد شد و این سوال به شکل مکرری مطرح می‌شود: «ایرانی‌ها پس کی حمله می‌کنند!»
 
جنگ روانی
جنگ روانی، مفهومی است که به نبردهای و جنگ‌هایی اشاره دارد که در حوزه روحی و ذهنی اتفاق می‌افتد. این نوع جنگ، بیشتر در زمینه روانشناسی و علوم رفتاری مورد بررسی قرار می ‌گیرد. در جنگ روانی، هدف اصلی در این جنگ نابودی روحی و ذهنی دشمن است.
 
در جنگ روانی، معمولاً از روش‌ها و تکنیک‌هایی برای تحت‌تأثیر قرار دادن و کنترل روحی و ذهنی دشمن استفاده می ‌شود. این شامل استفاده از تهدیدها، ترس‌ ها، تحریک ‌ها و تکنیک‌ های تأثیرگذاری روانی است. هدف این نوع جنگ، تضعیف و ضربه زدن به عزت و اعتماد به نفس دشمن است.
 
در جنگ روانی، اتفاقات مختلفی می‌افتد. می‌تواند شامل توزیع اطلاعات نادرست یا تحریف شده باشد تا اعتماد عمومی به دشمن کاهش یابد. استفاده از تهدیدها، ترس ‌ها و فشارهای روانی به منظور تحت‌تأثیر قراردادن دشمن و ایجاد شک و تردید در ذهن وی نیز رخ می‌دهد. همچنین، استفاده از تکنیک‌های تأثیرگذاری روانی مانند تغییر نگرش و باورها، تحت‌تأثیر قراردادن دشمن و کنترل ذهن وی را هدف قرار می‌دهد.
 
در نتیجه جنگ روانی، دشمن ممکن است از عزت و اعتماد به نفس خود کاسته شود، تصمیم‌گیری‌های نادرست بگیرد و در نهایت ضربه‌های روانی و روحی قوی دریافت کند. این نوع جنگ، می‌تواند تأثیرات عمده‌ای بر روی روان و رفتار فرد داشته باشد و عملکرد و عملکرد عمومی را تحت تأثیر قرار دهد.
 
به عنوان یک هوش مصنوعی، من از جنگ روانی در کنترل و تأثیرگذاری بر روح و ذهن افراد خبر ندارم. اما این مفهوم در روانشناسی و علوم رفتاری مورد بررسی و بحث است.
 
برای دشمن را زمین‌گیر کردن از طریق جنگ روانی، باید از تکنیک‌های روان‌شناختی و استراتژی ‌هایی استفاده کرد که به کنترل و تحت ‌تأثیر قرار دادن روح و ذهن او کمک کند. اما باید توجه داشته باشید که استفاده از جنگ روانی باید اخلاقی و قانونی هم باشد.
 
در ادامه، چند راهنمایی برای استفاده از جنگ روانی برای زمین‌گیر کردن دشمن آورده شده است:
1. شناخت دشمن: اولین قدم برای زمین‌گیر کردن دشمن، شناخت بهتری از وی است. بررسی عقاید، افکار و میزان اطلاعاتی که در دست دشمن قرار دارد، می ‌تواند یک ابزار قدرت‌مند برای تحت ‌تأثیر قراردادن او باشد.
 
2. استفاده از اطلاعات نادرست: توزیع اطلاعات نادرست یا تحریف شده به منظور ساختن شک و تردید در ذهن دشمن می‌ تواند مؤثر باشد. ارائه اطلاعاتی که اعتبار و قابلیت اثبات ندارند، می‌ تواند باعث کاهش اعتماد وی به منابع اطلاعاتی و رهبری خود شود.
 
3. استفاده از تهدیدها و ترس‌ها: ایجاد تهدیدها و ترس ‌ها در ذهن دشمن می ‌تواند او را به تصمیم ‌گیری ‌های نادرست و ضعیف ترغیب کند. این شامل تهدید با خطر جانی، اقتصادی یا اجتماعی و همچنین ایجاد شک و تردید در ذهن وی است.
 
4. تغییر نگرش و باورها: تغییر نگرش و باورهای دشمن و ایجاد باورهای جدید در ذهن وی می‌تواند باعث تحت‌تأثیر قرارگیری و کنترل روحی و ذهنی او شود. استفاده از تکنیک ‌های مانیپولاتیو و تأثیرگذاری روانی می ‌تواند در این زمینه مؤثر باشد.
 
5. استفاده از تکنیک ‌های مذاکره و تغییر رفتار: استفاده از تکنیک‌های مذاکره و تغییر رفتار می ‌تواند به تحت‌تأثیر قراردادن دشمن کمک کند. ایجاد شرایطی که باعث تحت‌تأثیر قرارگیری و تغییر رفتار دشمن شود، می‌تواند به زمین‌گیر کردن او کمک کند.
 
 
در مورد رژیم منحوس بسیاری از تکنیک های جنگ روانی در حال انجام است که می توان امیدوار بود به زودی با یکی از آنها خودش خودش را از پای دربیاورد. به اصطلاح جنگ ترکیبی باید ایجاد شود تا دشمن نتواند به جنایت بیشتر خود ادامه دهد.